معنی خرید و فروس

حل جدول

لغت نامه دهخدا

فروس

فروس. [ف َ] (ع اِ) شیر بیشه. (منتهی الارب).

فروس. [] (اِخ) از دیه های انار. (تاریخ قم ص 137).

فروس. [ف ُ] (ع اِ) ج ِ فرس. (منتهی الارب) (اقرب الموارد). اسبان. رجوع به فرس شود.

فروس. [] (یونانی، اِ) ماذریون. (فهرست مخزن الادویه). رجوع به ماذریون و مازریون شود.

فروس. [] (اِخ) از طسوج طبرش. (تاریخ قم ص 117).

فروس. [ف ُ] (ع اِ) حلزون. (دزی ج 2 ص 263).


خرید

خرید. [خ َ] (مص مرخم، اِمص) مقابل فروش. شری. شراء. ابتیاع. عمل خریدن. بیع. (یادداشت بخط مؤلف):
پر از خورد و داد و خرید و فروخت
تو گفتی زمان چشم ایشان بدوخت.
فردوسی.
- ارزان خرید، به قیمت پائین تر از نرخ چیزی را خریدن.
- بازخرید، جنس فروخته شده که دوباره بخرند.
- || امروزه اصطلاحی است درباره ٔ کسانی که سابقه ٔ خدمت خود را در یکی از مؤسسات می فروشند.
- پیش خرید، خرید جنسی قبل از وقت عرضه ٔ آن.
- خرید و فروخت، بیع و شراء:
ز داد و دهش وز خرید و فروخت
تو گفتی همه شارسان برفروخت.
فردوسی.
- خرید و فروش، بیع و شراء. خرید و فروخت.
- درم خرید، شیئی که در بهایش درم رفته است. زرخرید.
- زرخرید، چیزی را که با زر خریده باشند. کنایه از مطیع و منقاد است چه بنده و عبد را با زر می خریدند. و این زرخریدان بایستی منقاد و مطیع اربابان خود باشند از اینجاست که در وقت مبالغت در مطیع بودن، کسی به دیگری می گویند: «زرخریدت هستم » یعنی در نهایت اطاعت تو هستم و هیچگونه رأیی و اراده ای از خود ندارم:
هوسهای این نقره ٔ زرخرید
بسا کیسه کز نقره و زر درید.
نظامی (اقبالنامه ص 266).
- || غلام و کنیز
- گران خرید، قیمت جنسی که بیش از قیمت بازار خریده شده باشد.

خرید. [خ َ] (ع ص) زن دوشیزه. || مرد نارسیده. (منتهی الارب) (از تاج العروس) (از لسان العرب) (از اقرب الموارد). || زن نیک شرمگین خاموش باش سست آواز که همیشه پنهان ماند. (منتهی الارب) (تاج العروس) (از اقرب الموارد). ج، خُرُد، خُرَّد.
- صوت خرید، آواز نرم باحیا. (منتهی الارب).


خرید و فروخت

خرید و فروخت. [خ َ دُ ف ُ] (ترکیب عطفی، اِمص مرکب) داد و ستد. خرید و فروش. (یادداشت بخط مؤلف):
همی بود چندی خرید و فروخت
بیابان ز لشکر همی برفروخت.
فردوسی.
و در خرید و فروخت جلد باش. (قابوسنامه).
بسوزیان مقانی کند خرید و فروخت
که رأس مال کمال است سوزیانش را.
خاقانی.
بریدند از آنجا خرید و فروخت
زراعت نیامد رعیت بسوخت.
سعدی.
و با ابوالفصل خرید و فروخت و مبایعت کنند. (تاریخ قم ص 228).
علاف بموجب فراخی حوصله خرمنی از هر دانه به دکان ریخت لیک به خوشه تنگ مزرع سنبله جهت خرید و فروخت بیاویخت. (ملاطغرا از آنندراج).

فرهنگ عمید

فروس

فَرَس

فرهنگ فارسی هوشیار

فروس

(تک: فرس) از ریشه ی پارسی اسپان شیر از جانوران

تعبیر خواب

خرید

خرید در خواب خوب است اما باید دید چه می خرید اما فروش خوب نیست. معبران کلا نوشته اند خرید و فروش و معامله در خواب خوب نیست لیکن درست نیست که خرید خوب نباشد.برای فروش در علم تعبیر دلایلی هست که برای خرید نیست. پس خرید به نظر من خوب است اما فروش خوب نیست فقط باید مشخص شود که چه می خرید و در برابر چه متاعی پول می پردازید یا معاوضه جنسی می کنید. نوشته اند معامله همراه فروش غم و اندوه است و زیان و نشان آنست که کار بیننده خواب آشفته و شوریده می شود چه کلا دادن جنس در مقابل گرفتن پول که کثیف است نیکو شناخته نشده اما دادن پول در مقابل گرفتن جنس خوب است خریدن اشیا شکننده و ضایع شدنی در خواب اتلاف مال تعبیر شده مثل خرید شیشه، سفال، کاسه و کوزه چینی و گلی یا میوه ها و سبزی هایی که ماندنی نیستند و دیر نمانده ضایع و فاسد می شوند و تعفن و گند بوجود می آورند که البته همه اینها در خواب خوب نیستند. خریدن این چیزها در خواب گوینده بی اعتباری و بی بهائی کارهایی است که در آینده نزدیک انجام می دهید اما خرید چیزهایی مثل ملک، خانه و فرش خوب است منتها هر یک تعبیر خاصی دارند که اگر بخواهم بنویسم طولانی می شود. -


خرید و فروش

خرید و فروش، دلیل بود که به قدر و قیمت کار چیزی یابد. - اب‍راه‍ی‍م‌ ب‍ن‌ ع‍ب‍دال‍ل‍ه‌ ک‍رم‍ان‍ی

داروها

فروس سولفات

به عنوان مکمل غذایی, خونساز و کم خونی فقر آهن

معادل ابجد

خرید و فروس

1166

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری